هنر دیجیتال,فراتر از محدودیت ها

هنر دیجیتال,فراتر از محدودیت ها

با گسترش فناوری و زندگی ماشینی ماهیت هنرهم دچار دگردیسی شده است . درک و دریافت ما از تماشای قالیچه ای که مادربزرگمان در مدت یک ماه می بافت و در نقش هایش ، زمزمه سرودها وافکارمادربزرگ خوابیده بود و ما با اشکال کمی کج و نامتقارن آن بازی بازی میکردیم ، با فرش اتاق پذیرایی که طرح های فوق العاده متقارن و رنگارنگی دارد و از نمایشگاه فرشی که هر شب در تلویزیون تبلیغ میکنند خریدیم ، بسیار فرق دارد . ورودی فناوری به عرصه هنر باعث شده کارکرد آیینی و ارزشی هنر جای خود را به نمایش و بازتولید مدام و بی وقفه اثرهنری بدهد . این تجربه جدید و امربازتولیدپذیرهنرسبب شده منش آیینی هنر به نفع منش سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی آن کنار گذاشته شود . والتر بنیامین فیلسوف میگوید : آنچه در اثر هنری بازتولیدپذیرامروزی از بین رفته ، هاله اثرهنری است . هاله اثرهنری همان ارزش والایی بود که به اثرهنری میدادیم . اما امروزه هنرهایی مانند عکاسی و سینما از طریق فناوری چاپ و فناوری اطلاعات ، جریان ناپدید شدن این هاله را با بازتولید مدام اثر هنری سرعت می بخشند و یک اثر هنری همچون یک فیلم و یا یک نقاشی ، مثل یک بیسکویت که در کارخانه تولیدشده و از مغازه می خریم شده است . اجازه بدهید با یک مثال وطنی بیشتر توضیح دهم ؛ در زمینه هنرهای دستی ، آثار مینا کاری که تا همین چند سال پیش تنها توسط اساتید رشته مینا تولید می شدند ، و دسترسی به آنها هزینه زیادی در پی داشت ، با ورود چاپ ماشینی به سرعت تکثیر شده و با قیمت ارزان تردر دسترس همه قرار گرفتند . به نظر والتر بنیامین در هنر بازتولیدپذیر عصر ماشین نیرویی نهفته است که می تواند علیه سنت و محدودیت های آن عمل کند و آن را به کمک اقتصاد و بازار در کلیه بخش های جامعه پخش کند . دیگر تماشای یک اثرهنری به لایه خاصی از جامعه اختصاص ندارد و یک علاقه مند به هنردر موقعیت فرودست اجتماعی هم می تواند به آن دسترسی داشته باشد . بنیامین این حرف را زمانی زد که هنوز اینستاگرام نبود. این بار از در موسیقی وارد می شویم . موسیقی ای که ما می شنویم نوعی گفتگوی میان ما و نوازنده و حتی خواننده است . یک موسیقی به خصوص سنتی ترکیبی از نت هایی است که کنارهم ، آوایی مخصوص را می سازد و ما با شنیدن آن به شیوه های مختلف الهام میگیریم . هیچ میدانستید یکی از روایت های مربوط به تولد نت های موسیقی به داستان مردی دره ۲۰ سال قبل از میلاد مسیح ، به نام سکولز برمیگردد که برای همسر فوت شده خودش قطعه ای نوشت و آن را روی سنگ قبرش باثت نویسی یونانی حک کرد . این داستان چه واقعی و چه تخیلی ، نشان میدهد ما به زبان رمز موسیقی برای گفتگونیاز پیدا کردیم و انگیزه نت نگاری و شکلی از سبک هنری متولد شد . بعدها در قرن سیزدهم ، خطهای جدید و اشکال جدیدی از تها با تصویری خاص به نواها منتسب شدند و منجر به نت نویسی شد که ما امروز داریم . نت نویسی خوب ، نه تنها موسیقی را به مراحل بعد عبور داد ، بلکه این هنرو علم آن ، جهان ما را نیز گسترده تر کرد . در این حال وهواهای موسیقی سنتی بودیم که فناوری هم وارد شد . فناوری در موسیقی باعث ایجاد گستردگی در احساسات ما شده است ، به این معنا که پیشترها یک موسیقیدان بازتاب موقعیت اجتماعی و احساسی ویژه ای در اثرش بود و مخاطبانش تعداد محدودی از جامعه اطرافش بودند که احتمالا همدردی شدیدی با او داشتند ؛ اما امروز با صنعت انتشار و به خصوص فناوری اطلاعات اثر هنری در بازخورد مخاطبانش در سرتاسر دنیا به شیوه ای نوامتداد پیدا میکند و هنرمند بسیار فراتر از موقعیت محلی خود است . در ثانی فناوری در تولید اثر هنری دست ما را برای بیان احساساتمان بازتر کرده است . بگذارید این موضوع را با شرح قصه ای جدید از موسیقی دیجیتال ادامه بدهم . وقتی برای اولین بارها موسیقی دیجیتال آمد و امکان ترکیب ملودی ها در خلال آن مشاهده شد ، فکر میکنید چه اتفاقی بین برخی از اسلاف هنرمندان امروزی افتاد ؟ اگر قبل تر موسیقیدانی با الهام از یک موقعیت طبیعی ، اجتماعی و به هرحال یک سری لحظات واقعی مادی یک اثر موسیقیایی را مینوشت و مینواخت ، فناوری موسیقی دیجیتال شرایط جدیدی برایش پدید آورد . برخی هنرمندان باشنیدن موسیقی ويا بودن در یک موقعیت صوتی دچار احساسی می شدند که شاید حوصله نوشتن احساس خود را بر روی ملودی یک بار نوشته شده نداشتند و یا شاید نمی خواستند در اثر مداخله فنی کنند . آنها با نمونه برداری از آنچه میشنیدند و با اضافه کردن احساس خود به آن ، چیز مبهم جدیدی خلق کردند که اتفاقا احساس مشترکی را در برخی مخاطبان ایجاد کرد . بسیاری از آثار برجسته اوایل موسیقی دیجیتال که شاهکارهای الايه لايه صوتی هم بودند مثل آلبوم های ۲۰ پا بالا و برافراشته و " بوتیک پاول " با بازنویسی و البته متحول کردن بخشی از موسیقی دهه شصت میلادی خلق شدند . نوازندگان آن چیزی را در موسیقی ها شنیدند که با آنها صحبت میکرد و بلافاصله می خواستند خودشان را به روایت آن موسیقی تزریق کنند . آنها می خواستند بخشی از آنچه میشنیدند باشند و ناگهان با دسترسی به فناوری توانستند خودشان و موسیقی مورد علاقه شان را در شکلی جدید و به سرعت خلق کنند و این لزوما دزدی نیست ، بلکه تحول است . گرچه هنرمند کنونی دوست واقعی مخاطبانش در سرتاسر دنیا نمیشود امابااثرش از مخاطب چیز جدیدی می سازد . این تحول جدید اجتماعی براثر ورود فناوری به هنر است . این لحظه ای است که احساس لخت هنری ما که پیشتر در تراس و یا نشیمن روی صندلی راک تلوتلو می خورد به خودی دیگر که در اتومبیلش به شدت پدال گاز را فشار میدهد و پیش می رود ، تبدیل شده است . مادر موسیقی چیزی که دوست داریم و هستیم را ارائه می دهیم و موسیقی دیجیتال امروز خود ماییم ؛ سریع ، تکه برداری شده و آرزومند.

ثبت آگهی